پــــوچ !

ساخت وبلاگ

ساعات اول شب بود،

آرامش داشت؛ می توانست انعکاس پرتوهای ماه را در آسمان شب تماشا کند.

احساس خوبی داشت بدون آنکه دلیلش را بداند.

کم کم هوا تاریک تر می شد و شب نمایان تر ...

چشمانش را بست؛ عضله های مغزش شروع به انقباض کردند ...

لحظه ای فکرش خالی شد.

سکوت بود ...

تاریکی مطلق بود ...

صداهایی از دور شنیده می شد ...

صداهایی که هر لحظه نزدیک تر می شدند، شدتشان بیشتر می شد و آرامش را از او می گرفت ...

گه گاهی چشمانش را باز می کرد از ترس ...

تاریکی مطلق بود، سکوت بود ...

چشمانش را می بست و باز صداهایی که او را آزار می دادند ...

صداهایی جنون آمیز و ترسناک ...

صدای گریه، صدای غوغا، صدای ناله، صدای ترس، صداهایی آزار دهنده در مغز سرش می پیچید ...

همه جا تاریک بود ...

در رگهایش انگار ترس جریان داشت،

صداها، صداها، صداها ...

و فریـــــــــــــاد ...

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 64 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 14:47