دو سکانس متفاوت !

ساخت وبلاگ

یکی از دوستام یه زمانی خیلی بی انگیزه و واقعاً بی مصرف بود .

نمی دونم یهو چی شد که تفکرش و زندگیش از این رو به اون رو شد و الان برای ارشد پذیرش گرفته ُ 3 4 ماه دیگه میره یه کشور پیشرفته برای ادامه تحصیل .

همیشه سرش شلوغه و تا الان 3 تا مقاله داده !

دیروز داشتیم با هم صحبت می کردیم، فهمیدم اصلاً منُ نمیفهمه ...

ما همیشه فکر می کنیم آدمهایی که یهو تغییر کردن و کارهای بزرگ انجام دادن، خیلی خاص ُ متفاوتن؛ اما بارها بهم اثبات شده که همه ی آدما مثل همن ! و بت ساختن از یه عده، جزء بازی های همین دنیاست برای سرگرم کردن بقیه ...

امروز دیدن همه به یه اندازه ُ یه جور دلمُ به هم میزد، حتی یه پسر بچه دیدم که داشت سر به سر یه گربه میذاشت، حالم بد شد وقتی فکر کردم هر دوتای اینا چقدر حالشون خوبه .

خنده های بقیه هم حال بهم زن بود برام و " جانم " گفتناشون به قدری مصنوعی بود که دوس داشتم بالا بیارم هرچی از محبت این دنیا نصیبم شده !

یه لحظه هایی حواسم پرت میشد ُ به خودم که میومدم، حس می کردم قیافه م داره زار میزنه که چقدر فکرم بهم ریخته س، خیلی زود صاف می شدم ُ قیافه ی آدمای مصمم و جدی رو به خودم می گرفتم، همونایی که اهداف بزرگ دارن !! فکر کنم بازیگر خوبی هم هستم، چون خیلی ها گول بازی هامُ خوردن و جذبم شدن

اما خودم می دونم منم مثل همه ی آدمای دیگه حال بهم زن ُ تهوع آورم .


+ دوس ندارم حتی به فردا فکر کنم و به بیداری بعد از خوابم، زندگی خیلی بی معنی شده برام

++ هیچی به اندازه ی موسیقی سنتی ایرانی، خوب نیست؛ فقط ساز ُ موسیقی ایرانی، میتونه ذهن آدم رُ آروم کنه برای یه مدت کوتاه ...


- این پست پیشنویس بود و ظهر نوشتمش .

امروز عصر کلاس داشتم و بعد از کلاس با یه دختری آشنا " تر " شدم و حالم یه کم بهتر شد وقتی دیدم آدمای نجیب ُ با شخصیت هم پیدا میشن

واقعاً امیدم قطع شده بود از دیدن آدمایی که ارزش ها رُ فراموش نکردن، محترمن و اجتماعی؛ مستقل فکر میکنن و با اصالتن

به هر حال ما آدما داریم با هم زندگی می کنیم و همین تعاملات اجتماعیِ که به زندگیمون شکل میده، برای من خیلی مهمه که چه آدمایی دور ُ اطرافمن و دیدن آدمای بی ارزش از زندگی سیرم میکنه و دنیا برام کوچیک ُ تنگ میشه ...

آدمای ارزشمند، مثل ستاره اند تو دل یه آسمون تیره ُ تار

دوس دارم آسمون زندگی من پُر ستاره بشه ُ با ارزش؛ تا حالم بد نباشه و هیچوقت مرگ رُ به این زندگی ترجیح ندم ...

زندگی به اندازه ی کافی اتفاق غم انگیزی هست، آدمای خوب مثل شراب نابن و باعث میشن آدم شاد بشه ُ بی خیال و به نفس حیات کمتر فکر کنه؛ این دنیا احتیاج داره به آدمای خوب و با ارزش ...

خنثی !...
ما را در سایت خنثی ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmissxa بازدید : 41 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 22:18